وعثا
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
۲. سختی سفر.
پیشنهاد کاربران
مشقت مسافرت. زحمت سفر
" جمعی از یاران وفا و اخوان صفا که وعثای سفر به حضور همایونشان سهولت حضر داشت. . . "
در این بند می گوید:
عده ای از دوستان که سختی سفر با حضور ان ها راحتی وطن {در وطن بودن} را داشت. . . .
دیباچه کتاب تاریخ جهانگشای جوینی
" جمعی از یاران وفا و اخوان صفا که وعثای سفر به حضور همایونشان سهولت حضر داشت. . . "
در این بند می گوید:
عده ای از دوستان که سختی سفر با حضور ان ها راحتی وطن {در وطن بودن} را داشت. . . .
دیباچه کتاب تاریخ جهانگشای جوینی