وعثا

لغت نامه دهخدا

وعثا. [ وَ ] ( از ع ، اِ ) وعثاء. رجوع به وعثاء شود.

فرهنگ عمید

۱. مشقت، تعب.
۲. سختی سفر.

پیشنهاد کاربران

مشقت مسافرت. زحمت سفر
" جمعی از یاران وفا و اخوان صفا که وعثای سفر به حضور همایونشان سهولت حضر داشت. . . "
در این بند می گوید:
عده ای از دوستان که سختی سفر با حضور ان ها راحتی وطن {در وطن بودن} را داشت. . . .
دیباچه کتاب تاریخ جهانگشای جوینی

بپرس