وعث
لغت نامه دهخدا
وعث. [ وَ ع َ ] ( ع مص )شکسته گردیدن دست. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || دشوارگذار گردیدن راه. ( اقرب الموارد ).
وعث. [ وَ ع ِ ]( ع ص ) راه که به آسانی نتوان رفتن در وی. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). راه دشوارگذار. ( ناظم الاطباء ).
وعث. [ وُ ] ( ع اِ ) ج ِ وَعث. ( اقرب الموارد ). رجوع به وَعث شود.
وعث. [ وُ ع ُ ] ( ع اِ ) ج ِ وَعث. رجوع به وَعث شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید