وعاء
لغت نامه دهخدا
- وعاء المیزان ؛ خانه ترازو. ( مهذب الاسماء ).
فرهنگ معین
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی وِعَاءِ: ظرف - کوله بار
معنی یُوعُونَ: در ظرف قرار می دهند - در ظرف جمع آوری می کنند (کلمه یوعون مضارع از مصدر ایعاء است به معنای قرار دادن چیزی در وعاء (ظرف) است . عبارت "وَﭐللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا یُوعُونَ" یعنی : و خدا به آنچه [از انکار، کفر، نفاق، حسد و...] در ظرف دل خود جمع میکنند، دان...
ریشه کلمه:
وعی (۷ بار)
معنی یُوعُونَ: در ظرف قرار می دهند - در ظرف جمع آوری می کنند (کلمه یوعون مضارع از مصدر ایعاء است به معنای قرار دادن چیزی در وعاء (ظرف) است . عبارت "وَﭐللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا یُوعُونَ" یعنی : و خدا به آنچه [از انکار، کفر، نفاق، حسد و...] در ظرف دل خود جمع میکنند، دان...
ریشه کلمه:
وعی (۷ بار)
wikialkb: وِعَاء
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
توضیحش شایسته و بایسته است که بر جای اصطلاح �وعاء ذهن� در متون مکتوب و شفاهی فارسی بهتر است از ترکیب لغت غیر ممدود �وعا� با قالب نحوی و پیشنهادی �وعا در ذهن� یا دیگر ساخت های دقیق و محتمل اینچنینی یاری
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
گرفت. نیز، کاربرد �وعائی ذهنی� در متون مکتوب و شفاهی انتقادی و آکادمیک ( در معنی خاص و تکین این کلمه ) با خاستگاه و پیوند بسیط و ژنریک روشنفکری بدون اشکال است و مطلقاً با پیشنهاد �وعا در ذهن� از منظر نگارشی و ویرایشی در تضاد نیست چنانکه صورت �وعاء ذهن� نیز با پیشنهاد �وعا در ذهن� از منظر درست نویسی اختلافی و خللی نمی پذیرد و همچنان به دور از اشکالات نگارشی و از لون اصطلاحات غیر متکلف و اصیل اما کم بسامد و همچنان نیازمند به مفهوم سازی در زبان فارسی است که قابل تجزیه به کلمه ی دخیل و از منظر ریشه شناسی عربی �وعاء� عربی و �ذهن� با پشتوانه ی فلسفی و اصطلاحی اصل این ترکیب زنده و قاموسی است و همچنان از منظر صرفی و دستوری از عوامل به قول قدما �مخل فصاحت� خالی و در پردازش های نحوی چنانکه گفتیم غیر جعلی و غیر تصنعی دانسته می شود.
�وعاء ذهن� یک اصطلاح است و مقصود از آن مقام و ظرف ذهن است.
بین حقیقت و ماهیت ، فرقی نیست ، جز از لحاظ وِعاء خارج و وعاء ذهن ( مرحوم سبزواری ، غرر الفرائد ، ص ۲۰ )
وعاء : هست شونده ، جایگاه ، موقعیت ، ظرف
وعاء : هست شونده ، جایگاه ، موقعیت ، ظرف
وعا ذهن
در موطن و ظرف ذهن
در موطن و ظرف ذهن
املاء دیگر این واژه ؛ وعاع است .