وظیفه دار


معنی انگلیسی:
having a (specified) duty

مترادف ها

functional (صفت)
تابعی، وظیفه ای، در حال کار، وابسته به وظایف اعضاء، وظیفه دار، وابسته به شغل و پیشه

پیشنهاد کاربران

بپرس