وظب

لغت نامه دهخدا

وظب. [ وَ ] ( ع مص ) سپردن زیر پای. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). سپردن چیزی را زیر پای. ( آنندراج ). پایمال کردن. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس