لغت نامه دهخدا
- اهل وظایف ، ارباب وظایف ؛ وظیفه داران و ارباب استحقاق. ( ناظم الاطباء ). رجوع به وظیفه و وظائف شود.
|| فهرستها و صورتهای مالیاتی. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ فارسی
(اسم ) جمع وظیفه : ۱- وظیفه ها: (( وظایف خدمتکاری و رسم الجامشی و عرض پیشکش و ثغور تقدیم میرسانیدند... ) ) ۲ - فهرستها صورتهای مالیاتی .
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
خویشکاری ها - بایستگی ها
مسئولیت ها و تکالیف
در حقوق سازمان های بین المللی، functions، به معنای وظایف هم به کار می رود.
وظیفه
مسئولیت
، مسئولیت ها