وطن کردن

فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱- اقامت کردن درجایی مسکن گرفتن : (( چو وحشی وطن کن بدست خموشی مکن ناله از دست بی خانمانی ) ). ( وحشی )

فرهنگ معین

( ~. کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) ۱ - مسکن گرفتن . ۲ - جایی را به عنوان میهن انتخاب کردن .

پیشنهاد کاربران

متوطن شدن
( مصدر ) وطن گزیدن مقام کردن در جایی : تا ایشان مرفه الحال و فارغ البال درین طرف مقیم و متوطن شدند .
اقامت کردن در جایی، مسکن گرفتن

بپرس