زادگاه. میهن، زادبوم
birthplace
واژه ی �وطن� یا �وتن� در زبان های ایرانی باستان و هندی - ایرانی ریشه های مشترکی دارد و می توان آن را در اوستایی، پهلوی و سانسکریت بررسی کرد. اجازه بده تحلیل کنم:
- - -
۱. اوستایی
... [مشاهده متن کامل]
در اوستایی، vata - ( 𐬎𐬁𐬙𐬀 ) به معنای �باد� یا �هوا� است و به عنوان نام ایزد باد ( Vāta ) در متون دینی ذکر شده است.
منابع معتبر:
Bailey, H. W. Zoroastrian Problems in the Ninth - Century Books. Oxford University Press, 1955.
Boyce, M. A History of Zoroastrianism. Brill, 1975.
Geldner, K. Avesta: The Sacred Books of the Parsis. Oxford University Press, 1896–1905.
Humbach, H. The Gathas of Zarathustra and the Other Old Avestan Texts. Winter, 1991.
- - -
۲. پهلوی
در پهلوی، واژه ی watan به معنای �زادگاه، سرزمین� وجود دارد. این واژه در متون دینی و اداری پهلوی برای اشاره به محل سکونت یا قلمرو به کار رفته است.
منابع معتبر:
MacKenzie, D. N. A Concise Pahlavi Dictionary. Oxford University Press, 1971.
Boyce, M. A History of Zoroastrianism. Brill, 1975.
Skj�rv�, P. An Introduction to Pahlavi Language. Harvard University Press, 2006.
Gnoli, G. Zoroaster's Time and Homeland: Studies in Iranian History and Religion. Istituto Italiano per l'Africa e l'Oriente, 1993.
- - -
۳. سانسکریت
در سانسکریت، vāta ( वात ) معنای �باد� یا �هوا� دارد و به عنوان ایزد باد در متون ودایی ظاهر می شود، اما هیچ مدرک مستقیمی برای انتقال معنا به �زادگاه� یا �سرزمین� وجود ندارد.
منابع معتبر:
Monier - Williams, M. A Sanskrit - English Dictionary. Oxford University Press, 1899.
Macdonell, A. A. A Vedic Grammar for Students. Oxford University Press, 1910.
Burrow, T. The Sanskrit Language. Faber and Faber, 1955.
Staal, F. Agni: The Vedic Ritual of the Fire Altar. Harvard University Press, 1983.
- - -
۴. نتیجه گیری
واژه ی فارسی �وطن�/�وتن� ریشه ای ایرانی دارد و در پهلوی به شکل watan وجود داشته است.
ارتباط مستقیم آن با اوستایی vata - یا سانسکریت vāta از نظر زبان شناسی تاریخی اثبات نشده و بیشتر یک تطبیق سطحی معنایی است.
مسیر تاریخی واقعی بیشتر به واژه های ایرانی میانه و خویشاوندی با watan در سایر زبان های ایرانی برمی گردد، نه به معنای باد/هوا.
- - -
وطن واژه ای عربی برگرفته از �و - ط - ن� و به معنای زادبوم و میهن می باشد.
وطن یک واژه عربی ست در بسیاری از کتب ادبی معادل میهن به کار برده شده یکی از معانی وطن آغل دام و ستوران می باشد ولی واژه میهن به مکانی گفته می شود که مورد علاقه مردم یک کشور باشد
وَطَن [وَطَن] ( عربی )
۱. سرزمین و دیاری که کسی در آن سکنا گزیده و به آن تعلق خاطر دارد؛ خانه، سکونتگاه، دیار اصلی. ( Homeland )
2. در کاربرد عمومی: سرزمینی که شخص به آن دل بستگی دارد یا در آن زیسته است، خواه زادگاه او باشد یا نه، شرط سکونت در آن اهمیت دارد.
... [مشاهده متن کامل]
۳. در متون ادبی: استعاره از مأوای روحانی یا قرارگاه حقیقی انسان، گاه در برابر غربت و بی وطنی.
مثال از متون:
�من کز وطن سفر نگزیدم به عمر خویش / در عشق روی دوست چو حافظ غریب نیست� ( حافظ ) .
�دلم بگرفته در غربت تمنای وطن دارم� ( امیرخسرو دهلوی ) .
�در خاک وطن چند توان ره به عصا رفت؟ / کز رنج سفر سست شد این پای فتاده� ( صائب تبریزی ) .
دیار. خاک. آب و خاک. زاد. زادگاه. سرزمین. سرزمین مادری. سرزمین نیایی. سرزمین نیاکان. سرزمین نیا کانی. سرزمین نسل و نیا . سرزمین دین و آیینی:وطن
بدون وطن؛ یعنی زندگی در جنگل ومجبور میشی از قانون بقاء پیروی کنید.
وطن = خُهر / زانیچ
وطن: جایی که تاریخ، فرهنگ، زبان، سنت ها و شیوه های زندگی آن برای کسانی که در آن جا زاده شده اند با ارزش است؛ کشور، شهر یا روستای زادگاه، سرزمین نیاکانی و مادری.
( https://www. cnrtl. fr/definition/patrie )
... [مشاهده متن کامل]
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
میهن mihan، زانیج zānij، خهر xohr ( دری )
اپزات epzāt ( سغدی )
وطن یعنی میهن🌹♥🌹
لطفا از واژگان پارسی استفاده کنید البته اگر درایران زنذگی می کنید. 🌹♥🌹
در گشایش ها و جولان های روحی، امروزه و در میان جمعیت، انسان ها گاهی به آسمان نگاه می کنند و من در این لحظه، انسان را کاملاً پاک و درمانده توصیف می نمایم، که دست هایش را به سوی پروردگار متعال بلند کرده است. من درها و پنجره هایی را که خالق متعال سپس در این راه برای ما می گشایند، ( وطن ) می نامم. در این مرحله و دنیا و درون روح جایی می باشد، که خود را در نگرانی ها و مشکلات گم کرده ایم و فقط به دنبال راهی برای یافتن دوباره وطن خود هستیم. آنگاه به آسمان نگاه می کنیم و از خداوند متعال التماس می کنیم، که خود را دوباره بی یابیم، زیرا ایشان تنها کسی هستند، که قادر به بازکردن آغوش والدین بر ما همواره می باشند و حتی خانه ای را همانند خانه جنین و دوباره برای جوان بالغ گشته، فراهم می نمایند، تا که او از نو شروع کند. وطن در عین حال جایگاهی است، والا و ما آگاهانه در مقابل جهان در رحم مادر، کلام خالق را به کار برده ایم و به وضوح به روح متعال و بر ایشان جهت داده ایم. امیدوارم همه ما در زمان غربت، به نیکی جایگاه خود را در دنیای امروزی پیدا کرده و اگر فقط التماس کنیم، جایگاه وطن مقدس ما نیز همیشه بر ما، عطا خواهد گشت.
... [مشاهده متن کامل]
تکتم کمانی
بومی
لری بختیاری
وُلات، داوار:وطن، میهن، زادگاه
آستُو:کشور
واژه وطن نگاه کنید به پسوند مکان سازه tAn در فارسی ، کره ای tan تن، مالای tang, چینی tudi تایلندی tudin عربی vatan و همچنین مائوری taone نکته جالب اینکه ما در زبان امهری این ریشه رو نداریم در این زبان
... [مشاهده متن کامل] شهر katema مغولی kot فارسی ، شیرازی قلات و بردسیری kalAt در موسیقی ایرانی kot کوته عبداله با توجه به اینکه امهری مانند عربی از زبان های سامی است اما از دو ساختار متفاوت بهره میبرند
برابر پارسی وطن=میهن
وطن۱ ) در زبان فارسی مراد از وطن ملک و تقدس است
حیطه سیطره ایرانیان بر جمیع بلاد زمین را وطن گویند
۲ ) مراد از وطن در معنای خاص و اخص ایران است و آن برای جمیع ایرانیان و غیر ایرانیان عدالت پرست و فرهنگ دوست مقدس است
someone's native soil
نیشتمان [زبانِ کُردی]
وطن چندین معانی را در ادبیات و شعر با خود حمل می کند:
۱ . وطن به معنای جایی که انسان زاده می شود و خانه ی او آنجا قرار دارد
۲. خانه
۳. در اشعار وطن استعاره از خانه ، خانواده ، عزیزان و معشوق است ( که بیشتر معشوق را وطن یا خانه خطاب می کنند )
زادگاه
می دانی وطن چیست صَفیّه خانم؟
وطن یعنی این که نباید همه ی این ها اتفاق می افتاد!
غسان کنفانی
وتن= وطن= تن پرورش جا، جای تن، جای باش، زادگاه، دیار، میهن، زاد و بوم
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
... [مشاهده متن کامل]
نویسنده: # امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی
# آسانیک گری
# asanism
# asaniqism
راهنمای بهره برداری و اسفایده.
ساختار نوشته شدن برابری واژه ها:
اسل= ساختگی= اسل های دیگر
واژه " وطن " در زبان تازی به چم آغل و آخور ستوران است . شایسته نیست که آنرا به جای واژه زیبا و ریشه دار " میهن " که پیشینه ای چند هزار ساله دارد و در اوستا بارها به کار رفته، بهره برده شود .
وتن ریشه ای پارسی آن وی تن =جای تن جاییکه تن پرورش می یابد. که درعربی بصورت وطن معرب شده است.
میهن، کشور، وَتَن، سرزمین، خطه، دیار
میهن یه واژه زیبای پارسی هست
native country
جای باش
بهترین جایگزینِ انگلیسی برای واژه ی "وطن" homeland هست
Motherland و Fatherland هم میتونید بگید
هموطن هم میشه Countryman
هموطنان میشه countrymen
هموطن : Compatriot
اقامتگاه، زادگاه، مسقط الراس، موطن، میهن، کشور، سرزمین، دیار
کشور
میهن
دیار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٤)