وطف

لغت نامه دهخدا

وطف. [ وَ ] ( ع اِمص ) درازکشیدگی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). فروهشتگی و درازکشیدگی. گویند: فی السحابة وطف ؛ای تدلت ذیولها لکثرة مائها. ( منتهی الارب ) ( المنجد )( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ( مص ) وطف وطفاً؛ طرد الطریدة و کان فی اثرها. ( اقرب الموارد ).

وطف. [ وَ طَ ] ( ع مص ) بسیار مژه و ابرو شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد )( ناظم الاطباء ). || ریخته شدن باران. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ) ( فعل آن از باب سمع است ). ( از منتهی الارب ). || ( اِمص ) فروهشتگی و درازکشیدگی. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).

وطف. [ وُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ اوطف. ( از اقرب الموارد ). به معنی مرددارای ابروان بلند و بسیارمو. رجوع به وطفاء شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس