وضعیت
/vaz~iyyat/
مترادف وضعیت: چگونگی، حالت، کیفیت، موقع، موقعیت
برابر پارسی: چگونگی، جایگاه، چند و چونی، سروسامان، نهش
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
وضعیة. [ وَ عی ی َ ] ( ع ص نسبی ) مؤنث وضعی : حرکت وضعیة. رجوع به وضعی شود.
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگستان زبان و ادب
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه آزاد فارسی
وضعیّت (موسیقی)(position)
در هارمونی موسیقی، طرز قرارگرفتن یک آکورد. مثلاً «وضعیت پایگی» بدین معناست که پایۀ آکورد در بخش باس قرار دارد؛ «هارمونی وضعیت باز» یعنی آکوردی که نت های آن با فاصلۀ زیاد پخش شده اند، در مقابل «هارمونی وضعیت بسته» که در آن تمامی نت های هارمونی در داخل یک اکتاو قرار می گیرند.
در هارمونی موسیقی، طرز قرارگرفتن یک آکورد. مثلاً «وضعیت پایگی» بدین معناست که پایۀ آکورد در بخش باس قرار دارد؛ «هارمونی وضعیت باز» یعنی آکوردی که نت های آن با فاصلۀ زیاد پخش شده اند، در مقابل «هارمونی وضعیت بسته» که در آن تمامی نت های هارمونی در داخل یک اکتاو قرار می گیرند.
wikijoo: وضعیت
مترادف ها
صلاحیت، صفت، شرط، قید، وضعیت، توصیف، شرایط
حادثه، اتفاق، جا، حالت، صندوق، جلد، جعبه، محفظه، قالب، مورد، پرونده، قضیه، قاب، وضعیت، دعوی، پوسته، غلاف، مرافعه، نیام
جا، وضع، حالت، موقعیت، وضعیت، حال، شغل، موقع
وضع، حالت، موقعیت، پایه، مقام، وضعیت، حال، شان
وضع، موقعیت، مسند، مقام، وضعیت، مرتبه، مکان، شغل، جایگاه، محل، موضع، نهش
شرط، حالت، وضعیت، چگونگی، حال، روزگار
علاقه، دسته، دارایی، حالت، طبقه، وضعیت، مملکت، ملک، املاک، اموال
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
حالت
ایستار
status
جوره
گون، گونش
چگونه= چه وضعیتی، چه حالتی
چگونه= چه وضعیتی، چه حالتی
وضعیت برابر همان وضع و چگونگی است.
ریخت
وَضعیَّت:
١. گذاشتن ( وضعیتِ قانون= قانون گذاشتن، قانونگذاری ) ، نهادن
٢. روال، کاروبار، روالِ زندگی، روالِ گذران، روند، فرایند؛ دوره، زمانه؛ شکل؛ توان؛ سروسامان
١. گذاشتن ( وضعیتِ قانون= قانون گذاشتن، قانونگذاری ) ، نهادن
٢. روال، کاروبار، روالِ زندگی، روالِ گذران، روند، فرایند؛ دوره، زمانه؛ شکل؛ توان؛ سروسامان
نهادِگی
وضع ۱یَت
به توضیحات بنده در وضع نگاه کنید
به توضیحات بنده در وضع نگاه کنید
کردی سورانی: باردُوخ، دُوخ
کردی کرمانشاهی: تِفاق
کردی کرمانشاهی: تِفاق
واژه وضعیت کاملا پارسی است. در عربی می شود حالة این واژه یعنی وضعیت صد درصد پارسی است.
حالت: فرم
چند و چون ( در برخی باره ها )
نمونه:
نبود داده ها درباره ی چند و چون ( وضعیت ) روانی بایدن هشدار دهنده است.
برگرفته از یادداشتی در دست کار
نمونه:
نبود داده ها درباره ی چند و چون ( وضعیت ) روانی بایدن هشدار دهنده است.
برگرفته از یادداشتی در دست کار
چگونی
۱. نِهِشت ۲. کلیه ویژگی ها و توصیفاتی که با یک چیز یا یک شخص در پیوند است.
حال و روز. [ ل ُ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) از اتباع است. وضع زندگی : حال و روزش بد است.
رویه
پیرامون . .
در زبان آلمانی برای واژگان ( وضعیت، شرایط، چگونگی ) ، واژه Umstand را بکار می برند و انگلیسی زبانها واژه circumstance.
Um در زبان آلمانی پیشوندی به معنای ( حول، پیرامون ) می باشد که برابر آن در پارسی ( پَر، پیر، پیرا ) می باشد، همچنین در زبان انگلیسی واژه cir. cum. stance را داریم که تکواژ cir در واژگانی همچون circle به معنی ( پَرهون یا دایره ) دیده می شود و باید درنظر داشت که پیشوند ( cir ) همان ( پَر یا پیرا ) در پارسی است.
... [مشاهده متن کامل]
stand در آلمانی یا stance در انگلیسی نیز به روشنی با واژه ایستادن و ایستاندن , هستن و هشتن در پارسی هم بُن و ریشه است. بنابراین واژگانی که از دلِ این فروکاهی بیرون می آیند، چنین هستند:
1 - پَرنهش یا پیرانهش:وضعیت، شرایط، چگونگی ) و از آن می توان کارواژه ( پَرنهادن ) یا واژه دیگری همچون ( پَرنهشتن ) را بکار گرفت.
2 - پَرایستایش و واژگانی همچون پَرایستادن و. . .
با توجه به این فروکاهی، واژگان درخورتری نیز می توان یافت ولی آنچه روشن است می بایست پیشوند ( پَر یا پیرا ) در این واژگان بکار آید.
Um در زبان آلمانی پیشوندی به معنای ( حول، پیرامون ) می باشد که برابر آن در پارسی ( پَر، پیر، پیرا ) می باشد، همچنین در زبان انگلیسی واژه cir. cum. stance را داریم که تکواژ cir در واژگانی همچون circle به معنی ( پَرهون یا دایره ) دیده می شود و باید درنظر داشت که پیشوند ( cir ) همان ( پَر یا پیرا ) در پارسی است.
... [مشاهده متن کامل]
stand در آلمانی یا stance در انگلیسی نیز به روشنی با واژه ایستادن و ایستاندن , هستن و هشتن در پارسی هم بُن و ریشه است. بنابراین واژگانی که از دلِ این فروکاهی بیرون می آیند، چنین هستند:
1 - پَرنهش یا پیرانهش:وضعیت، شرایط، چگونگی ) و از آن می توان کارواژه ( پَرنهادن ) یا واژه دیگری همچون ( پَرنهشتن ) را بکار گرفت.
2 - پَرایستایش و واژگانی همچون پَرایستادن و. . .
با توجه به این فروکاهی، واژگان درخورتری نیز می توان یافت ولی آنچه روشن است می بایست پیشوند ( پَر یا پیرا ) در این واژگان بکار آید.
روز و روزگار ( در برخی باره ها )
نمونه:
گردهمایی دانش آموزان دبیرستانی در برابر �اداره کل آموزش و پرورش� با پرخاش به همبودگی ( حضوری بودن ) آزمون ها در روز و روزگار ( وضعیت ) کرونایی
برگرفته از �تلگرام� ۱۵ اردی بهشت ماه ۱۴۰۰ ( با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر )
... [مشاهده متن کامل]
https://www. behzadbozorgmehr. com/2021/05/blog - post_20. html
نمونه:
گردهمایی دانش آموزان دبیرستانی در برابر �اداره کل آموزش و پرورش� با پرخاش به همبودگی ( حضوری بودن ) آزمون ها در روز و روزگار ( وضعیت ) کرونایی
برگرفته از �تلگرام� ۱۵ اردی بهشت ماه ۱۴۰۰ ( با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر )
... [مشاهده متن کامل]
https://www. behzadbozorgmehr. com/2021/05/blog - post_20. html
موقعیت حالت شرایط
حال و روز
نمودار
نمودار
با سپاس از دوستان این واژگان را سفارش می کنم
رخنمون، رخنمود، رویداد، چگونش، نهش
برای نمونه:
In worst situation
دربدترین رخنمون ( حالت، وضع )
با سپاس
رخنمون، رخنمود، رویداد، چگونش، نهش
برای نمونه:
دربدترین رخنمون ( حالت، وضع )
با سپاس
وضع:حال ، چهره و شرایط: برابر آن را می توان در واژه نمود یافت
برای نمونه: این وضعیت اصلا خوب نیست>این نمود هیچگاه خوب نیست.
این وضعیت کاملا پیچیده است>این نمود سراسر پیچیده است.
برای نمونه: این وضعیت اصلا خوب نیست>این نمود هیچگاه خوب نیست.
این وضعیت کاملا پیچیده است>این نمود سراسر پیچیده است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)