وضع نامساعد

مترادف ها

disadvantage (اسم)
اشکال، زیان، ضرر، وضع نامساعد، بی فایدگی

predicament (اسم)
حالت، مخمصه، وضع نامساعد، وضع خطرناک

فارسی به عربی

ضعف

پیشنهاد کاربران

بپرس