وضری

لغت نامه دهخدا

وضری. [ وَ را ] ( ع ص ، اِ ) زن زعفران آلوده ، یا زن چرکین. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || سنگ بزرگ بیرون جسته از سر یا از بن کوه. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). وضراء. ( منتهی الارب ). رجوع به وضراء شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس