وضخ

لغت نامه دهخدا

وضخ. [وَ ] ( ع مص ) نیم پر کردن دلو را. || آب اندک دادن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || کم آب گردیدن چاه. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس