دیکشنری
مترجم
بپرس
وصله دوزی کردن
دنبال کنید
مترادف ها
patch
(فعل)
وصله کردن، تعمیر کردن، بهم جور کردن، وصله دوزی کردن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها