دیکشنری
مترجم
بپرس
وصف کردن
برابر پارسی
: ستودن، شناساندن
معنی انگلیسی
:
portray
,
qualify
,
characterize
,
to describe
,
to praise
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
وصف کردن. [ وَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) شرح چیزی را دادن. تعریف کردن. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ فارسی
(مصدر ) شرح چیزی را دادن تعریف کردن : (( پس چون وصف خوی کرده بود وصفی عام مرهمه را... ) )
جدول کلمات
اتصاف
مترادف ها
describe
(فعل)
توصیف کردن، تعریف کردن، شرح دادن، وصف کردن
فارسی به عربی
صف
پیشنهاد کاربران
وصف کردن یعنی تعریف کردن
نعت
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها