وصب

لغت نامه دهخدا

وصب. [ وَ ] ( ع اِ ) مابین بنصر تا سبابه. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).

وصب. [ وَ ص َ ] ( ع اِ ) بیماری. ( منتهی الارب ). بیماری و رنج. ( غیاث اللغات ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). ج ، اوصاب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || مابین بنصر تا سبابه. ( اقرب الموارد ). || ( مص ) بیمار گشتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( ازاقرب الموارد ). دردمند شدن. ( تاج المصادر بیهقی ).

وصب. [ وَ ص ِ ] ( ع ص ) بیمار. ( مهذب الاسماء ) ( از اقرب الموارد ). بیمار و رنجور.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). دردمند. ( مهذب الاسماء ). ج ، وَصابی ̍، وِصاب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی وَاصِبٌ: دائمی و شدید - واجب و لازم (کلمه وصب در اصل به معنای بیماری مزمن و غیر قابل علاج است وصب وصوبا یعنی دایم شد دایم شدنی ، و وصب الدین یعنی دین ، واجب و لازم شد ، و مفازة واصبة یعنی بیابانی دور ، به حدی که آخر ندارد )
تکرار در قرآن: ۲(بار)
. وُصُوب به معنی ثبوت و دوام است «وَصَبَ الشَّیْ‏ءُ وُصُوباً: دام وَ ثَبَتَ» یعنی شیاطین از هر طرف زده می‏شوند تا مطرود گردند و برای آنهاست عذاب دائم. . دین به معنی طاعت و بندگی است یعنی‏اطاعت و بندگی بطور همیشه برای اوست و نباید جز او را بپرستید. آنچه در آسمانها و زمین است ملک اوست و بندگی همیشه برای اوست آیا از غیر خدا می‏ترسید و پرهیز می‏کنید؟! این لفظ فقطدوبار در قرآن آمده است .

پیشنهاد کاربران

بپرس