وشوم. [ وُ ] ( ع اِ ) وِشام. ج ِ وَشْم.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). به معنی نقش و نگار که بر اندام سوزن آژده و نیله بر آن پاشیده سازند. ( منتهی الارب ). رجوع به وشم شود. || خط دستهای گاو دشتی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ).