( وشخِستِن زِ من نفتس کرده به دَر ) عطسه کردن و از دماق کسی بیرون در اومدن؛ شبیه کسی بودن. مثلاً اگوی ساتیار وشخِستِه؛ تو زِ من نفتس کردی به دَر یعنی انگار ساتیار عطسه کرده و از دماقش بیرون در اومدی