نشف کرده ستت خیال آن وشات
شبنمی که داری از نهرالحیات.
مولوی.
چون مبدل میکند او سیئات عین طاعت میکند رغم وشات.
مولوی.
وشاة. [ وُ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ واشی ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء )،و واشی به معنی سخن چین. نمّام. || مرد بسیارفرزند. || ستور بسیاربچه. || بافنده جامه. || کاونده کان جهت زر. || سکه زن. ( منتهی الارب ). رجوع به واشی شود.