وشا
/vaSA/
لغت نامه دهخدا
وشا. [ وَ ] ( اِ ) صمغی است که بخور کنند بوی خوش را، این صمغ معطر است و در آتش ریزند و آن صمغ فرولا گالبانی فرا باشد، و آن را باریجه نیز نامند: کندر و وشا. ( گیاه شناسی گل گلاب ).
فرهنگ فارسی
صمغی است که بخور کنند بوی خوش را این صمغ معطر است و در آتش ریزند و آن صمغ فرولاگالبانی فرا باشد و آنرا باریجه نیز نامند کندر و وشا
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید