وسیل

لغت نامه دهخدا

وسیل. [ وَ] ( ع اِ ) ج ِ وسیلة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). رجوع به وسیله شود. || گویندلغتی است در وسیلة. ( اقرب الموارد ). رجوع به وسیله شود : برحسب دلخواه و ارادت ایشان ساخته میگردانید بی واسطه وسیلی و شفیعی. ( تاریخ قم ص 5 ).

فرهنگ فارسی

جمع وسیله گویند لغتی است در وسیله

پیشنهاد کاربران

بپرس