وسیط. [ وَ ] ( اِخ ) کتابی است در فقه. ( غیاث اللغات از لطائف و منتخب و صراح ) ( آنندراج ) :
این چنین رخصت بخواندی در وسیط
یا بده ست این مسئله اندر محیط.
مولوی.
وسیط. [ وَ ] ( اِخ ) شهر واسط که مابین کوفه و بصره واقع شده. ( ناظم الاطباء ). رجوع به واسط ( اِخ ) شود.