وسوط
لغت نامه دهخدا
وسوط. [ وُ ] ( ع مص ) در میان شدن. ( ترجمان علامه جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( تاج المصادر بیهقی ). رجوع به وَسْط شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
�وسوط� بر وزن �فَعُوْل� لغتی عربی است که از لحاظ صرفی می تواند �مصدر�؛ یعنی اسم معنا یا �صفت مشبهه�؛ یعنی اسم مشتق یا �اسم ذات� باشد.
حروف اصلی این کلمه �و س ط� است.
و اگر اسم ذات باشد به معنای �خیمۀ مویی� است.
... [مشاهده متن کامل]
و اگر صفت باشد برای �شتری شیر ده� به کار می رود که از زیادی شیر، ظرف خود را پر می کند.
و اگر مصدر باشد به معنای �وسط قرار گرفتن� است.
* کتابی جامع در علم نحوی، مشتمل بر قواعد و احکام زبان عربی ( ادبیات عرب ) با نام �الوسوط� در 655 صفحه به چاپ رسیده است.
حروف اصلی این کلمه �و س ط� است.
و اگر اسم ذات باشد به معنای �خیمۀ مویی� است.
... [مشاهده متن کامل]
و اگر صفت باشد برای �شتری شیر ده� به کار می رود که از زیادی شیر، ظرف خود را پر می کند.
و اگر مصدر باشد به معنای �وسط قرار گرفتن� است.
* کتابی جامع در علم نحوی، مشتمل بر قواعد و احکام زبان عربی ( ادبیات عرب ) با نام �الوسوط� در 655 صفحه به چاپ رسیده است.