وسواسی
/vasvAsi/
مترادف وسواسی: دودل، مالیخولیایی، مردد، نامصمم
برابر پارسی: دودل
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
مترادف ها
ترشرو، کج خلق، عبوس، وسواسی
مریض، خیالی، علیل، وسواسی
غریب، بوالهوس، وسواسی، دهن بین
کمرو، ترسو، باریک بین، خیلی دقیق، وسواسی
تهوع اور، وسواسی، لطیف مزاج، زیاد دقیق
وسواسی، ناشی از وسواس یا دقت زیاد
وسواسی، بهانه گیر، پرچانه، کار بسیار دقیق
وسواسی، بهانه گیر، پرچانه، کار بسیار دقیق
وسواسی، بیش از اندازه محتاط
علیل، وسواسی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
وسواسی را بیشتر در مقولهٔ نظافت و بهداشت و تمیزی استفاده میکنند. معنی انگلیسی آن
neat freak هست.
neat freak هست.
وسواسی : بیمارگونه
وسواسی:بیش از اندازه محتاط، دِل پِلیس کو/del pelisku/
در گویش شهرستان بهاباد به شخص وسواسی که نسبت به چیز های اطراف خود از لحاظ تمیزی و یا نجس و پاکی حساس است گفته می شود.
در گویش شهرستان بهاباد به شخص وسواسی که نسبت به چیز های اطراف خود از لحاظ تمیزی و یا نجس و پاکی حساس است گفته می شود.