لغت نامه دهخدا
وزنة. [ وِ ن َ ] ( ع اِمص ) سنجیدگی. ( منتهی الارب ): انه لحسن الوزنة؛ ای الوزن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). برای نوع وزن است. ( اقرب الموارد ).
وزنه. [ وَ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) هر سنگ یا فلز که برای سنجیدن به کار است. سنگ وزن. سنگ ترازو. سنگی که بدان چیزی را در ترازو می سنجند. ( ناظم الاطباء ). سنگی یا فلزی که بدان چیزی را در ترازو می سنجند.( فرهنگ فارسی معین ). || ظرف بلوری درجه داری که در آن مایعات را وزن می کنند. ( ناظم الاطباء ).
- وزنه دار ؛ ظرف درجه داری که درآن هر چیز مایعی را به دقت می سنجند. ( ناظم الاطباء ).
وزنه. [ وَ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش سلدوز شهرستان ارومیه واقع در 10 هزارگزی باختر شوسه نقده به ارومیه دارای 140 تن سکنه. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - سنگی یا فلزی که بدان چیزی را در ترازو می سنجند سنگ . ۲ - ظرف بلوری درجه داری که مایعات را در آن می سنجند .
دهی است از دهستان حومه بخش سلدوز شهرستان رضائیه واقع در ۱٠ هزار گزی باختر شوسه نقده رضائیه
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. گلولۀ بزرگ فلزی که ورزشکاران در ورزش وزنه پرانی یا وزنه برداری به کار می برند.
۳. [مجاز] آن که نفوذ و قدرت دارد.
زبان و ادب'>{barbell, bar} [ورزش] در وزنه برداری، مجموعۀ میل وزنه و صفحه وزنه های نصب شده بر آن و بست مهره های ایمنی
فرهنگستان زبان و ادب
گویش مازنی
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه عمومی
وزنه (جواهر سوراخ کاری). وزنه ( انگلیسی: Barbell ) نوعی از جواهرات سوراخ کاری بدن است که از یک میلهٔ راست و دو مهره در دو سمتش تشکیل شده است. یک یا هر دوی مهره ها قابلیت باز و بسته شدن را دارند. البته اغلب یکی از مهره ها ثابت و به میله چسبانده شده است. این جواهر به نام «وزنه ای» نامگذاری شده است چون شکل ظاهری اش مانند وزنه ای است که در وزنه برداری قدرتی استفاده می شود.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
wiki: وزنه (جواهر سوراخ کاری)
جدول کلمات
مترادف ها
وزنه، مته کار، وزنه ریسمان ماهیگیری، قالب ریز
پیشنهاد کاربران
∆ ریشه فارسی باستان:
vazaiti ( وَزَئیتی )
چم: سنجیدن، اندازه گیری
∆ دگرش ( سیر تحول ) تاریخی:
فارسی باستان: vazaiti ( وَزَئیتی )
فارسی میانه: vazan ( وَزَن )
فارسی نو: vazn ( وزن )
... [مشاهده متن کامل]
∆ هم خانواده های امروزی:
وزنه
موزون
توزین
میزان
موازنه
گیراست ( جالبه ) بدونید که این واژه از ریشه های کهن ایرانیه و سپس وارد عربی شده، نه وارو ( برعکس ) !
vazaiti ( وَزَئیتی )
چم: سنجیدن، اندازه گیری
∆ دگرش ( سیر تحول ) تاریخی:
فارسی باستان: vazaiti ( وَزَئیتی )
فارسی میانه: vazan ( وَزَن )
فارسی نو: vazn ( وزن )
... [مشاهده متن کامل]
∆ هم خانواده های امروزی:
وزنه
موزون
توزین
میزان
موازنه
گیراست ( جالبه ) بدونید که این واژه از ریشه های کهن ایرانیه و سپس وارد عربی شده، نه وارو ( برعکس ) !
سنگ ترازو