وزن کردن
برابر پارسی: کشیدن، سنجیدن، ترازیدن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
سنجیدن، کشیدن، خواندن، له کردن، وزن کردن، توزین کردن، وزن داشتن
وزن کردن، متقابل ساختن
وزن کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
تکروندن = وزن کردن ، پیچیدن
درلکی
آزِن:وزن کردن
آزِن وازِن:پیمانه کردن موازنه کردن
آزِن:وزن کردن
آزِن وازِن:پیمانه کردن موازنه کردن
توزین