( وزن آوردن ) وزن آوردن. [ وَ وَ دَ ] ( مص مرکب ) وزن آردن. وزن داشتن. سنگینی داشتن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ): مشقت طاعت در جنب نجات آخرت وزنی نیارد.( فرهنگ فارسی معین از کلیله و دمنه چ مینوی ص 53 ). چه وزن آورد جای انبان باد که میزان عدل است و دیوان داد.
سعدی.
نیاز من چه وزن آرد بدین ساز که خورشید غنی شد کیسه پرداز.
حافظ ( دیوان چ قزوینی - غنی ص 355 ).
|| اعتبار و قدر داشتن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
فرهنگ معین
( وزن آوردن ) ( ~. وَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) ۱ - فربه شدن . ۲ - ارزش داشتن .