وزر و وبال

لغت نامه دهخدا

وزر و وبال. [ وِ رُ وَ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) نکبت و عاقبت بد. بدفرجامی : و آنهمه وزر و وبال به بوالحسن عراقی و دیگران بازگشت. ( تاریخ بیهقی ). رجوع به وزر شود.

فرهنگ فارسی

نکبت و عاقبت بد بد فرحامی : و آنهمه وزرو و بال ببوالحسن عراقی و دیگران بازگشت

پیشنهاد کاربران

وِزرُوَبال: گناه،
سنگینی گناه
بار _ آثار _ تبعات
وزر و بالش با خودش یا وزر و بال این حرف ها با خودم ( همون راست و دروغش گردن من )
وزر و وبال : گناه و سختی
وبال :گناه
وزر:بار سنگین
وزر و وبال :بار سنگین گناه
بار گناه
وقتی کسی پشت سر دیگری غیبت میکند، در آن مقام گفته میشود.
بدبختی

بپرس