وز کردن. [ وِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) جوش برآوردن چیزی ترشیده چون خمیر و ماست و غیره. ترش شدن و کف کردن ماست و غیره. ( فرهنگ فارسی معین ). || درهم و برهم شدن مو. مجعد شدن. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - در هم و بر هم شدن مو مجعد شدن . ۲ - ترش شدن و کف کردن ماست و غیره .