وز زدن

لغت نامه دهخدا

وز زدن. [ وِزْ زَ دَ ]( مص مرکب ) در تداول ، کفک و حباب برآوردن چیزی ترش شده چون خمیر و ماست و مانند آن. ( یادداشت مؤلف ). || پوش شدن و مانند نمد شدن مو. ( فرهنگ فارسی معین ). || داشتن چین و شکنهای ریز و درهم. ( فرهنگ فارسی معین از فرهنگ عامیانه جمال زاده ).

پیشنهاد کاربران

در اصطلاح عامیانه برای فلنگ را بستن به کار می رود.

بپرس