وروره. [ وَرْ وَ رَ / رِ ] ( اِ ) حجره ای که بالای حجره سازند و آن را برباره نیز گویند. ( انجمن آرای ناصری ). || سنجاب. ( ناظم الاطباء ).
وروره. [ وِرْ وِ رَ / رِ ] ( اِ صوت ) ورور. ( فرهنگ فارسی معین ) :
با بی قرار دهرمجوی ای پسر قرار
عمرت مده به باد به افسون وروره.
ناصرخسرو.
رجوع به وِروِر شود.- وروره جادو ؛ نام جادوئی است مثلی : مثل وروره جادو؛ آنکه برای اغواء و اغراء و فریبی به شتاب با کسی نجوی گونه ای کند. زنان محیل و آهسته گوی را بدان تشبیه کنند. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به ورورجادو شود.