ورند

لغت نامه دهخدا

ورند. [ وَ رَ ] ( اِ ) عنکبوت. || پرده عنکبوت. ( ناظم الاطباء ) ( اشتینگاس ).

فرهنگ فارسی

عنکبوت پرده عنکبوت

گویش مازنی

پیشنهاد کاربران

ورند به معنای شاه و ورندرا به معنای شاه نشین هست. نام این روستای تاریخی و نیز وجود دو خاندان بریمانی ( برهمانی ) و اندرامی ( اندرامه دن ) بیانگر تاریخ کهن و شاه نشینی و مرکزیت این روستا در گذشته های بسیار
...
[مشاهده متن کامل]
دور است. نام این دو خانواده به دو کاست اجتماعی در دین هندوی شالیکاران مهاجر به حومه رود تجن در دو هزار و سیصد سال پیش اشاره دارد که کاست کاردرها را به عنوان نیروی کار و برنج کار در اختیار خود داشتند. ارژنگ دیو و با تلفظ درست آن یعنی ادره جنگ دو به معنای ارباب پایین جنگل ( مالک برنجستان پهناوری از روستای خرچنگ تا اسپرز ) در ورند فرمانروایی می کرد و توسط رستم کشته شد و کنترل مازندران به دولت مرکزی بازگشت.

بپرس