ورنائی

لغت نامه دهخدا

ورنائی. [ وَ / وُ ] ( حامص ) برنائی. جوانی :
نگر تا نیز بیهوده نگویی
به پیری طبع ورنائی نجویی.
( ویس و رامین ).
رجوع به برنا وورنا شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس