ورمال

لغت نامه دهخدا

ورمال. [ وَ ] ( نف مرکب ) فرارکننده. ( ناظم الاطباء ).
- وردار و ورمال ؛ آنکه چیزی را برمیدارد و فرار میکند. ( ناظم الاطباء ).
- ورمال آقا را دمش دادن ؛ چیزی را برداشتن و بردن و خوردن. چپو کردن. سر خوراکی ریختن و یک باره آن را تمام کردن. ( فرهنگ فارسی معین از فرهنگ عامیانه جمال زاده ).
- ورمال زدن یا ورمال کردن ؛ گریختن از ترس.

فرهنگ معین

(وَ ) نک وردار و ورمال . ، ~ آقا را دمش دادن چیزی را برداشتن و بردن و خوردن ، چپو کردن ، سر خوراکی ریختن و یکباره آن را تمام کردن .

گویش مازنی

/varmaal/ مورب

دانشنامه عمومی

ورمال (هامون). ورمال روستایی در دهستان لوتک بخش مرکزی شهرستان هامون استان سیستان و بلوچستان ایران است و جمعیت آن براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، ۳۰۰ نفر ( ۷۹ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس ورمال (هامون)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

با سلام در خصوص نام روستای ورمال پدر مرحومم فرمود نا م این روستا بحر مال بوده به دلیل اینکه در زمانهای گذشته نه چندان دور که اب و ابادی بود و باغهای زیادی در این روستا وجود داشت و با وجود ارگ معروفی که
...
[مشاهده متن کامل]
به نام کدخدا محمد کیخا میباشد بزرگان و خوانین منطقه برای خوش گذراندن به این روستا می امدند و بحره میبردند لذابه نظر میرسد بحر مال صحیحتر باشد

هوالعلیم
ورمال: فرار
وردار و ورمال : چیزی را برداشتن و فرار کردن
ورمالیدن: فرار کردن
ورمالیدند: فرار کردند؛ رفتن
مثل اصفهانی: چوریا ور مالیدند تو سیبه
یعنی: جوجه ها فرا کردند ( رفتن ) تو کوچه بن بست

در زبان لری بختیاری به معنی
ور::اطراف
مال::روستا

بپرس