ورقلنبیده

فرهنگ فارسی

( صفت ) بسیاربرجسته بالا آمده : چشم ورغملبیده .

مترادف ها

tumescent (صفت)
ورم کرده، باد کرده، پر اب و تاب، ورقلنبیده، اماس کرده، اماسیده

tumid (صفت)
ورم کرده، باد کرده، متورم، پر اب و تاب، ورقلنبیده، اماس کرده، اماسیده

stalk-eyed (صفت)
دارای چشمان جلو امده، ورقلنبیده

پیشنهاد کاربران

بپرس