وَرُستن ( م ) : برآمدن ؛ رشد کردن ؛
به تقدّم "ف" و تشدید" ر " مضموم ( فَرُّستن ) : از بالا بودن ؛اهل عرش بودن؛ آسمانی بودن؛
فرّندار : تولیّت
فرُّستمان : عرش نشینی ؛ ارتباط بی واسطه ولایی؛
فرّنمن : فرشته ی خاص؛ حور؛
فرّون ( فرّند ) : روح ؛ ولی الله
به تقدّم "ف" و تشدید" ر " مضموم ( فَرُّستن ) : از بالا بودن ؛اهل عرش بودن؛ آسمانی بودن؛
فرّندار : تولیّت
فرُّستمان : عرش نشینی ؛ ارتباط بی واسطه ولایی؛
فرّنمن : فرشته ی خاص؛ حور؛
فرّون ( فرّند ) : روح ؛ ولی الله
در لری بختیاری
وُرَستِن: افتادن، سقوط کردن
وُرَستِن: افتادن، سقوط کردن