ورزندگی

/varzandegi/

لغت نامه دهخدا

ورزندگی. [ وَ زَ دَ / دِ ] ( حامص ) حاصل مصدر است از ورزیدن. رجوع به ورزیدن شود.

فرهنگ فارسی

حاصل مصدر است از ورزیدن

پیشنهاد کاربران

تلاش کردن ، کوشیدن . . ممارست، تمرین کردن، انجام دادن،
چرا معنی رو ننوشتید
چرا درست جواب نمی دید من معنی می خوام نه چیزه دیگهیی
من اخر نفهمیدم معنیش چی میشه
ورزش کردن
تلاش وکوشش

بپرس