وُرْدْزْوُرْث، ویلیام (۱۷۷۰ـ۱۸۵۰)(Wordsworth, William)
وُرْدْزْوُرْث، ویلیام
شاعر رمانتیک انگلیسی. در ۱۷۹۷ با دوروتی وردزورث، خواهرش، به سامرست نقل مکان کرد و نزدیک ساموئل تیلور کولریج اقامت گزید و با او در سرودن بالادهای غنایی (۱۷۹۸) همکاری کرد. ارزشمندترین شعرهای شخصی او در اشعار (۱۸۰۷) (مشتمل بر اشارات جاودانی) انتشار یافت. از این زمان تا ۱۸۳۹ به اصلاح پرلود یا پیش درآمد (که پس از مرگش در ۱۸۵۰ منتشر شد) پرداخت که بخش نخست زندگی نامۀ خودنوشت ناتمام فلسفی، خلاق، و معنوی او به شعر بودند. وردزورث در ۱۸۴۳ به مقام ملک الشعرایی انتخاب شد. وردزورث، در مقام رهبر جنبش رمانتیک، شهرتش را مرهون اشعاری است که خوانندگانش را با شناخت تازه ای از زیبایی های طبیعی، توصیف احساسات، و بینش های زیرکانه ای آشنا کرد که زیبایی طبیعت در خوانندۀ پراحساس پدید می آورد. حامی سرودن اشعار ساده و استفاده از زبان روزمره بود که نمونۀ بارز آن ها «خطاب به فاخته» و «همچون ابر تنهای سرگردانم» است. در سطحی ژرف تر، وردزورث خود را شاعری فیلسوف می پنداشت و عرفان گرایی طبیعی او به رغم طول و تفصیل اش تأثیر نیرومندی بر آیندگان او داشت. نخستین اثر او در ۱۷۹۳ انتشار یافتند. گردش شبانه و طرح های توصیفی از گردش در آلپ، ازجمله این اشعارند. تراژدی مرزنشینان او (۱۷۹۶ـ۱۷۹۷) به اجرا درنیامد، اما شعر «کلبۀ ویرانه» اش به منزلۀ بخشی از شعر بلند فلسفی گوشه نشین منتشر شد. با درآمد حاصل از انتشار بالادهای غنایی با دوروتی و کولریج به آلمان رفت و بعضی از بهترین اشعار کوتاه خود را در آن کشور سرود. در ۱۸۰۳ به اسکاتلند سفر کرد و با والتر اسکات آشنا شد و در ۱۸۰۵ پیش درآمد، شعر بلند شرح حال گونۀ خود را نوشت که بعد بارها آن را ویرایش کرد. بخش نخست آن، که کودکی او را توصیف می کند، مشتمل بر بعضی از بهترین اشعار وردزورث است. وردزورث پیش درآمد و سیر و سفر (۱۸۱۴) را به منزلۀ بخشی از زندگی نامۀ خودنوشتش با نام گوشه نشین نوشت که ناتمام ماند. اشعار (۱۸۰۷) مشتمل بر «مایکل»، «استقامت و استقلال» و اثر مشهور «اشارات جاودانی از خاطرات دوران کودکی» است که موضوعات «صومعۀ تینترن» را کامل تر کرده اند.
وُرْدْزْوُرْث، ویلیام
شاعر رمانتیک انگلیسی. در ۱۷۹۷ با دوروتی وردزورث، خواهرش، به سامرست نقل مکان کرد و نزدیک ساموئل تیلور کولریج اقامت گزید و با او در سرودن بالادهای غنایی (۱۷۹۸) همکاری کرد. ارزشمندترین شعرهای شخصی او در اشعار (۱۸۰۷) (مشتمل بر اشارات جاودانی) انتشار یافت. از این زمان تا ۱۸۳۹ به اصلاح پرلود یا پیش درآمد (که پس از مرگش در ۱۸۵۰ منتشر شد) پرداخت که بخش نخست زندگی نامۀ خودنوشت ناتمام فلسفی، خلاق، و معنوی او به شعر بودند. وردزورث در ۱۸۴۳ به مقام ملک الشعرایی انتخاب شد. وردزورث، در مقام رهبر جنبش رمانتیک، شهرتش را مرهون اشعاری است که خوانندگانش را با شناخت تازه ای از زیبایی های طبیعی، توصیف احساسات، و بینش های زیرکانه ای آشنا کرد که زیبایی طبیعت در خوانندۀ پراحساس پدید می آورد. حامی سرودن اشعار ساده و استفاده از زبان روزمره بود که نمونۀ بارز آن ها «خطاب به فاخته» و «همچون ابر تنهای سرگردانم» است. در سطحی ژرف تر، وردزورث خود را شاعری فیلسوف می پنداشت و عرفان گرایی طبیعی او به رغم طول و تفصیل اش تأثیر نیرومندی بر آیندگان او داشت. نخستین اثر او در ۱۷۹۳ انتشار یافتند. گردش شبانه و طرح های توصیفی از گردش در آلپ، ازجمله این اشعارند. تراژدی مرزنشینان او (۱۷۹۶ـ۱۷۹۷) به اجرا درنیامد، اما شعر «کلبۀ ویرانه» اش به منزلۀ بخشی از شعر بلند فلسفی گوشه نشین منتشر شد. با درآمد حاصل از انتشار بالادهای غنایی با دوروتی و کولریج به آلمان رفت و بعضی از بهترین اشعار کوتاه خود را در آن کشور سرود. در ۱۸۰۳ به اسکاتلند سفر کرد و با والتر اسکات آشنا شد و در ۱۸۰۵ پیش درآمد، شعر بلند شرح حال گونۀ خود را نوشت که بعد بارها آن را ویرایش کرد. بخش نخست آن، که کودکی او را توصیف می کند، مشتمل بر بعضی از بهترین اشعار وردزورث است. وردزورث پیش درآمد و سیر و سفر (۱۸۱۴) را به منزلۀ بخشی از زندگی نامۀ خودنوشتش با نام گوشه نشین نوشت که ناتمام ماند. اشعار (۱۸۰۷) مشتمل بر «مایکل»، «استقامت و استقلال» و اثر مشهور «اشارات جاودانی از خاطرات دوران کودکی» است که موضوعات «صومعۀ تینترن» را کامل تر کرده اند.
wikijoo: وردزورث،_ویلیام_(۱۷۷۰ـ۱۸۵۰)