وردانه

لغت نامه دهخدا

وردانه. [ وَ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) وردنه. رجوع به وردان شود. || محور چرخ. ( ناظم الاطباء ).

وردانه. [ ] ( اِخ ) نام ناحیتی است به ترکستان و امیر آنجا وردان خدات بوده است. دهی است بزرگ و حصاری بزرگ و استوار دارد. از قدیم باز جای پادشاهان بوده است و قدیمتر از شهر بخاراست و او را شاهپور بنا کرده است. و سرحد ترکستان است. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

نام ناحیتی است بترکستان و امیر آنجا وردان خدات بوده است دهی است بزرگ و حصاری بزرگ و استوار دارد

پیشنهاد کاربران

بپرس