ورتسیدن. [ وَ ت َ دَ ] ( مص مرکب ) نشستن. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) : زر اگر داری برو ورتس بالای همه ورنه چندین عر و گوزت چیست ای ابله مآب.ملایزدی ( از آنندراج ).چون ورتسد بمسند شیرین تکلمی کی کور نطق من به بهای شکر دهد.یزدی ( از آنندراج ).