وراج

/verrAj/

مترادف وراج: بیهوده گو، پرچانه، پرحرف، پرگو، حراف، روده دراز، مکثار، هرزه چانه، هرزه درا، یاوه گو

متضاد وراج: کم حرف

برابر پارسی: پرگو

معنی انگلیسی:
babbler, talkative, chatterbox, chatty, gabby, garrulous, loquacious, magpie, talky, voluble, given to gabbling, windbag

لغت نامه دهخدا

وراج. [ وِرْ را ] ( ص ) از وَرّاج ، مبدل عربی اَرّاج. بسیار دروغگوی. ورغلاننده از مصدر اَرج و اَریج و اَریجَه به قیاس ور و ور زدن به وراج بدل شده. پرحرف. روده دراز. ( فرهنگ فارسی معین ). || پرگوی. ( یادداشت مؤلف ) : این زن کنجکاوو وراج از زیر و بالای زندگی آنها خیلی چیزها فهمیده بود. ( فرهنگ فارسی معین از شوهر آهو خانم ص 522 ).

فرهنگ فارسی

پرحرف، پرگو، بیهوده گو، پرحرفی، پرگویی
( صفت ) پرحرف روده دراز : این زن کنجکاو و وراج از زیر و بالای زندگی آنهاخیلی چیزها فهمیده بود .

فرهنگ معین

(وِ رّ ) (ص . ) (عا. ) پُر حرف ، روده دراز.

فرهنگ عمید

پرحرف، پرگو، بیهوده گو.

گویش مازنی

/verraaj/ پرگو

واژه نامه بختیاریکا

( ورّاج ) خوش تعریف

جدول کلمات

پرحرف

مترادف ها

blabber (اسم)
فضول، حرف مفت زن، وراج

caterer (اسم)
وراج، اذوقه رسان، سورسات چی

blabbermouth (اسم)
حرف، وراج، پرگو

pratfall (اسم)
وراج، امر توهین امیز

pop off (اسم)
وراج

prater (اسم)
وراج، هرزه درای، پچ پچ کننده، یاوه گو

loud-mouthed (صفت)
وراج، دارای صدای بلند، بلند اواز

talkative (صفت)
پر حرف، وراج، پرگو، پرچانه، بسگوی

chatty (صفت)
پر حرف، وراج

loquacious (صفت)
پر حرف، وراج، پرگو

فارسی به عربی

ثرثار , کثیر الکلام , مهذار

پیشنهاد کاربران

وراج: این واژه در سنسکریت از فعل ورج vrej بوده است به معنی 1ـ پیچ و تاب دادن ـ تحریف کردن. 2ـ ـ گردآوری ـ جمع کردن. 3ـ از هر چیزی نگهداری کردن. 4ـ عطف دادن، معطوف داشتن، متوجه کردن، سوق دادن.
وراج یعنی کسی که از هر چیزی نگهداری می کند و در باره ی آنها سخن می گوید؛ و یا سخنان را پیچ و تاب می دهد و تحریف می کند. از آن جایی که فرهنگ نویسان فارسی عادت داشتند و دارند که برای ریشه یابی واژه ها یکراست به سراغ فرهنگ های عربی می روند، این واژه را از اراج عربی دانسته اند؛ هرچند که اراج در فرهنگ های معتبر عربی نیامده است.
...
[مشاهده متن کامل]

ابن اقوال. [ اِ ن ُ اَق ْ ] ( ع ص مرکب ) کثیرالکلام.
وراج پرحرف
پرحرف، یاوه گو، روده دراز، بیهوده گو، پرچانه

بپرس