وراج
/verrAj/
مترادف وراج: بیهوده گو، پرچانه، پرحرف، پرگو، حراف، روده دراز، مکثار، هرزه چانه، هرزه درا، یاوه گو
متضاد وراج: کم حرف
برابر پارسی: پرگو
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( صفت ) پرحرف روده دراز : این زن کنجکاو و وراج از زیر و بالای زندگی آنهاخیلی چیزها فهمیده بود .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
گویش مازنی
واژه نامه بختیاریکا
جدول کلمات
مترادف ها
فضول، حرف مفت زن، وراج
وراج، اذوقه رسان، سورسات چی
حرف، وراج، پرگو
وراج، امر توهین امیز
وراج
وراج، هرزه درای، پچ پچ کننده، یاوه گو
وراج، دارای صدای بلند، بلند اواز
پر حرف، وراج، پرگو، پرچانه، بسگوی
پر حرف، وراج
پر حرف، وراج، پرگو
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
وراج: این واژه در سنسکریت از فعل ورج vrej بوده است به معنی 1ـ پیچ و تاب دادن ـ تحریف کردن. 2ـ ـ گردآوری ـ جمع کردن. 3ـ از هر چیزی نگهداری کردن. 4ـ عطف دادن، معطوف داشتن، متوجه کردن، سوق دادن.
وراج یعنی کسی که از هر چیزی نگهداری می کند و در باره ی آنها سخن می گوید؛ و یا سخنان را پیچ و تاب می دهد و تحریف می کند. از آن جایی که فرهنگ نویسان فارسی عادت داشتند و دارند که برای ریشه یابی واژه ها یکراست به سراغ فرهنگ های عربی می روند، این واژه را از اراج عربی دانسته اند؛ هرچند که اراج در فرهنگ های معتبر عربی نیامده است.
... [مشاهده متن کامل]
وراج یعنی کسی که از هر چیزی نگهداری می کند و در باره ی آنها سخن می گوید؛ و یا سخنان را پیچ و تاب می دهد و تحریف می کند. از آن جایی که فرهنگ نویسان فارسی عادت داشتند و دارند که برای ریشه یابی واژه ها یکراست به سراغ فرهنگ های عربی می روند، این واژه را از اراج عربی دانسته اند؛ هرچند که اراج در فرهنگ های معتبر عربی نیامده است.
... [مشاهده متن کامل]
ابن اقوال. [ اِ ن ُ اَق ْ ] ( ع ص مرکب ) کثیرالکلام.
وراج پرحرف
پرحرف، یاوه گو، روده دراز، بیهوده گو، پرچانه