( وُر یَک وَندِن ) به هم انداختن؛ جفت و جور کردن؛ بر هم گرفتن؛ کار راه انداختن؛ باعث انجام کاری شدن؛ انجام امور با استفاده از کار دانی و دیپلماسی ( ور یک وَندِن ) به هم انداختن؛ در گیر کردن؛ گلاویز کردن