وذمه

لغت نامه دهخدا

( وذمة ) وذمة. [ وَ ذَ م َ] ( ع اِ ) روده و شکنبه. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). ج ، وِذام. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || یکی وذم. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). یعنی یک دوال گوشه دول. ( ناظم الاطباء ). رجوع به وذم شود.

فرهنگ فارسی

روده و شکنبه یکی و ذم

پیشنهاد کاربران

بپرس