ودی

لغت نامه دهخدا

ودی. [ وَدْی ْ] ( ع مص ) دیَه. نزدیک گردانیدن کار. || نره فرو رها کردن اسب جهت بول یا گشنی کردن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || ودی انداختن مرد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بیرون آمدن ودی. ( تاج المصادر بیهقی ). || خونبهای کشته دادن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خون نهادن. ( المصادر زوزنی ). دیه پرداختن. ( اقرب الموارد ). || جاری شدن و وادی را از این جهت وادی گویند که سیل در آن جاری میگردد. ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) آب ستبر سپیدی که پس از بول خارج میگردد. ( ناظم الاطباء ). آب مرد که بعد از بول برآید. ( منتهی الارب ). هرگاه پس از مجامعت بول کند و سپس غسل نماید و آنگاه از ذکر چیزی لزج و چسبناک خارج شود آن را ودی نامند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).

ودی. [ وَ دا ] ( ع اِ ) هلاک. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). هلاک و تباهی. || خونریزی. ( ناظم الاطباء ).

ودی. [ وَ دی ی ] ( ع اِ ) آب مرد که بعد از بول برآید. ( منتهی الارب ). آب غلیظ سپید که پس از بول برآید. ( ناظم الاطباء ). رجوع به وَدْی ْ شود. || نهال ریزه خرما. ( منتهی الارب ). نهال ریزه خرمابن. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). ودیة یکی آن است. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

آب مرد که بعد از بول بر آید آب غلیظ سپید که پس از بول بر آید

دانشنامه عمومی

وِدی ( به کسرهٔ واو ) ( به ارمنی: Վեդի ) یک شهرک در ارمنستان است که در استان آرارات واقع شده است. در کیلومتری شمال آرتاشات، مرکز استان آرارات واقع شده است. [ ۳]
یک شهرک زیبا در استان آرارات ودر جنوب ارمنستان قرار دارد
ودی ۵٫۶ کیلومتر مربع مساحت و ۱۱٬۳۸۴ نفر جمعیت دارد و ۸۵۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است. در کیلومتری شمال آرتاشات، مرکز استان آرارات واقع شده است. شهرک ودی در کنارهٔ رود ودی قرار گرفته.
این شهر همچنین دارای یک موزه قوم شناسی و یک منطقه جنگلی به نام منطقه حفاظت شده خسرو است. [ ۴]
نام پیشین روستاها درون پرانتز آمده است:[ ۴]
• واناشن ( تایتان )
• آرالِز ( قره بولاغ )
گوراوان ( گورووان، ینی کند )
• نورکیانک ( بنیادشده در ۱۹۴۶ )
• سیساوان ( ینگیجه )
• ووسکِتاپ ( شیرازلو )
• نور اوغی
رحیم آباد نفر جمعیت دارد و در ارتفاع متر بالاتر از سطح دریا قرار گرفته است.
یک محل باستانی مربوط به هزارهٔ چهارم پ. م. نیز در نزدیکی ودی قرار دارد. [ ۴]
کارخانهٔ اصلی تولید شراب و الکل ارمنستان به نام ودی آلکو در این شهر قرار گرفته. شراب شیرین این کارخانه که ورناشِن نام دارد معروف است. [ ۵]
ودی زادبوم شاعر معروف ارمنی بارویر سواگ است. [ ۶]
عکس ودیعکس ودیعکس ودیعکس ودیعکس ودیعکس ودی

ودی (رود). ودی ( به ارمنی: Վեդի ) رودی است در کشور ارمنستان که در استان آرارات جریان دارد که از hy:Մանկունք ( լեռնագագաթ ) سرچشمه می گیرد و به رود ارس می ریزد. طول آن ۵۸ کیلومتر ( ۳۶ مایل ) و مساحت حوضه آبخیز ( دبی ) آن ۶۳۳ کیلومتر مربع می باشد.
عکس ودی (رود)عکس ودی (رود)عکس ودی (رود)عکس ودی (رود)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

درود و سپاس از کاربر " پیام بهرام"
خشنودیِ شما بسیار مایه دلگرمیِ من است.
فرتاش نوشته ت شاهکار بود، چطوری سیزده تا منفی گرفته !!!
در خراسان به معنی پیدا کردن است.
عجیبه که دهخدا معنی پیدا کردن رو برای ودی نمیدونسته. در بیشتر شهرهای خراسان معنی پیدا کردن رو میده
بررسیِ واژه یِ ایرانیِ "وادی" به چمِ " آبراه، گذرگاهِ آب، مسیلِ آب، جوی، رود، رودخانه، نهر":
در زبانِ اوستاییِ جوان " وَدَی: vaδay " به چمِ " آبراه، کانالِ آب، گذرگاهِ آب، مسیلِ آب، جوی، رودخانه" بوده است. این واژه برآمده از واژه یِ " وَد/وَذ " در همین زبانِ اوستایی به چمِ " روان کردن/ شدن، جاری کردن/ شدن، تَر کردن/شدن، آب دادن" بوده است. ترگویه ( =ترجمه ) یِ واژه یِ اوستاییِ " وَدَی"، در زبانِ پهلوی " yōy " بوده است که همان واژه یِ " جوی" در زبانِ پارسیِ کُنونی می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

( برایِ پِی جُستِ این واژه در پَسگشتهایِ ( =منابعِ ) کهن به وَندیدادِ اوستا ( V. 5. 5 ) و ( V. 14. 12 ) و همچنین فرهنگِ اویم - ایوَک ( F. 8 ) نگاه بیاندازید. )
" وَد/وَذ " از زبانِ اوستایی با واژگانِ " ud" و " und " از زبانِ سانسکریت به چمِ " جاری کردن یا شدن، روان شدن، شستشو کردن یا دادن، تَر کردن، حمام کردن" همریشه بوده است. " uda " در زبانِ سانسکریت به چمِ " آب" و واژه یِ " uda. dhi" به چمِ " رودخانه" بوده است.
همانگونه که از وانگاره ( =تصویرِ ) زیر پیداست، کریستین بارتولومه واژه یِ " وَدَی" از زبانِ اوستایی را با واژه یِ " unatti " از زبانِ سانسکریت همبسته و همریشه دانسته است که با کمی بررسی می توان دریافت که خودِ واژه یِ " unatti" در سانسکریت برآمده از واژه یِ " ud" یا " und " در همین زبان می باشد.
پیوندِ آواییِ دو واژه یِ " وَد" ( اوستایی ) و " اود: ud" ( سانسکریت ) :
دگرگونیِ آواییِ "او: u " و " وَ: va" را می توان برایِ نمونه در واژگانِ زیر از زبانهایِ ایرانیِ کهن دید:
1 - ( اورون: urun ) و ( اوروَن: urvan ) از زبانِ اوستایی که ریشه یِ واژه یِ "رَوان" به چمِ " روح" است.
( به پیامِ من در زیرواژه یِ "روان" از همین تارنما بنگرید. )
2 - واژه یِ " وَس" از زبانِ اوستایی به چمِ " خواستن، میل داشتن" که کُنونه یِ این واژه یِ اوستایی " اوس: us" بوده است؛ پس داریم : " وَس: vas" و " اوس: us". ( به وانگاره یِ ( =تصویرِ ) نخست از پیامِ من در زیرواژه یِ " وس" از همین تارنما نگاه بیاندازید. )
3 - ( sur - ) و ( - svar ) از زبانِ اوستایی به چمِ " صبح، بامداد، پگاه"
4 - ( دونمَن:dunman ) و ( dvanman ) به چمِ " ابر، مه، دود" در زبانِ اوستایی؛
( در این باره به پیامِ اینجانب در زیرواژه یِ " دومان" از همین تارنما مراجعه کنید و به رجِ ( =سطرِ ) دهم از وانگاره یِ ( =تصویرِ ) نخست بنگرید. )
و. . . .
در زبانِ وَخی یا واخانی که شاخه ای از زبانهایِ پامیری است، واژه یِ " واد: vād " به چمِ " کانال، آبراه" بوده است و در زبانِ ارمنی نیز واژه " get/gety " به چمِ "رود، رودخانه" .
نکته 1:
ریشه واژه یِ "وادی" در قرآن به روشنی برآمده از همین واژه یِ اوستاییِ " وَدَی: vaδay " می باشد. چمِ آغازینِ این وامواژه در زبان عربی همین بوده است و چمهایِ دیگرِ این واژه در اسلام بنابر گفته یِ خود اسلام شناسان از دلِ این واژه برآمده است.
نکته:
" وَد" در زبانِ اوستایی دارایِ چمهایِ دیگری همچون " هدایت کردن، راهبری کردن، کشاندن، راندن، سوق دادن" بوده است که ریشه یِ واژه یِ " وادینیتَن=واد. ین. یتَن" از زبانِ پارسیِ میانه - پهلوی بوده است ( در این پیام بیشتر به چمهایِ این واژه نمی پردازم ) .
نکته:
همریشگیِ میانِ واژه یِ اوستاییِ " وَدَی" و واژه یِ ایرانیِ "وادی" و سپس واژه یِ " وادی" در قرآن برایِ نخستین بار در این کارنوشت پیش کشیده شده است.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پَسگَشتها:
1 - رویبرگهایِ 1343 تا 1345 از نبیگِ " فرهنگنامه زبانِ ایرانیِ کهن" ( کریستین بارتولومه )
2 - رویبرگهایِ 1269 و 1270 از نبیگِ " فرهنگِ واژه های اوستا"
3 - رویبرگهایِ 310 تا 312 از نبیگِ " فرهنگ سَنسکریت - فارسی" - پوشینه یکم

ودیودیودیودیودی
ودی ب زبان سیستانی ❤ معادل پارسی پیدا
در گویش نیشابوری به معنای پیدا کردن چیزی یا کسی

بپرس