ودن
لغت نامه دهخدا
ودن. [ وَ دَ] ( ع مص ) فرزند لاغر زادن زن. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). و فعل آن از باب سمع آید. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
پسوندیست که ب ) آخر ریش. دستوری ملحق گردد و مصدر سازد:گش - ودن آل - ودن آس - ودن .
فرزند لاغز زادن زن . و فعل آن از باب سمع آید .
دانشنامه عمومی
ودن ( به فرانسوی: Vedène ) یک کامین در فرانسه است که در Canton of Bédarrides واقع شده است. [ ۱]
ودن ۱۱٫۱۸ کیلومترمربع مساحت و ۱۰٬۰۰۸ نفر جمعیت دارد و ۶۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.

این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفودن ۱۱٫۱۸ کیلومترمربع مساحت و ۱۰٬۰۰۸ نفر جمعیت دارد و ۶۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.


wiki: ودن
پیشنهاد کاربران
دو نکته پیرامونِ فعلهایِ انجامیده به " - ودَن" با بُنهایِ کُنونیِ پایان یافته با " - آی " :
نکته1:
پیوندِ ساختاریِ فعلهایِ یادشده با واژگانِ دارایِ پسوندِ " - ون، - ونه" :
نمونه ها:
افزودن /افزون، افزونه
... [مشاهده متن کامل]
پالودَن /پالون، پالونه
مودَن/مون، مونه
نِمودن /نِمون، نِمونه
آزمودن /آزمون
آمودَن /آمون
رهنمودن /رهنمون
و . . . .
با این فراروند میتوان نوواژگانِ زیبایی را از دیگر فعلهایِ انجامیده به " - ودَن" با بُنهایِ کُنونیِ پایان یافته به " آی - " ساخت. برای نمونه میتوان از واژگانِ " آلودَن/آلون، آلونه" و " سرودَن/سرون" و. . . بهره جُست و نوواژگانی را، چه ساده یا چه آمیغی ( =ترکیبی ) ، از آنها ساخت.
نکته 2:
فعلهایِ انجامیده به " - ودن" با بنهایِ کنونیِ پایان یافته به " - آی"، ریختهایِ سببی ( Kausativ ) هستند که رفتاری بمانندِ فعلهایِ ساده در گزاره ها ندارند. آنها بمانند ریختهایِ سببیِ فعلهایِ زبانِ آلمانی که دارایِ آوانشانهایِ زِبَرواکه ای ( umlaut ) هستند، می باشند و چنین ریختهایِ سببی ای نیز در زبانِ سانسکریت داریم. در کنارِ این دسته از فعلهایِ سببی، ما دسته ای دیگر، به یادگارِ زبانِ اوستایی، داریم که واکه ی " َ : a " به ریختِ " آ : ā " درمی آید؛ بمانندِ " گُذَردَن/گُذاردن" .
همچنین ما در زبانِ پارسیِ میانه دو پسوندِ کُناکی ( =فاعلی ) " - آک : āk - " و " - وک: uk - " داریم که
1 - پسوندِ " - آک:āk - " ریختِ کُناکی/سببیِ پسوندِ ساده یِ " - َ ک : ak - " می باشد و با فعلهایِ سببی ای که دچارِ آواگردانیِ " َ : a " به " آ : ā" می شوند، همانندی دارد.
2 - پسوندِ کُناکی " - وک" که با فعلهایِ سببیِ انجامیده به " - ودن : udan - " با بُنهایِ کُنونیِ پایان یافته به " - آی"، همانندی دارد.
ولی پرسش اینجاست که اگر فعلهایِ انجامیده به " - ودَن" که دارایِ بنهایِ کُنونیِ پایان یافته به " - آی" هستند، سببی ( Kausativ ) باشند، پس ریختهایِ "ساده" ی این فعلها چه هستند؟
این پرسش را می توان از برخی واژگانِ همچنان برجای مانده پاسخ داد.
ما در زبانِ پارسی واژگانِ زیر را داریم که به " - آد " می انجامند:
مودَن/ ماد، ماده ( از ریشه اوستاییِ " ما " )
نِمودن/نِماد
پالودن/پالاد
آمودن/آماد، آماده
افزودن/افزاد ( اف. زاد ) ( هرچند که کریستین بارتولومه واژه یِ " افزودَن" را از ریشه یِ دیگری دانسته که نادرست است )
و. . . .
این واژگانِ انجامیده به " - آد" بُنهایِ گذشته از فعلهایِ ساده ای هستند که مصدرِ آنها " - آدَن" است؛ پس داریم:
مادَن ( ساده ) /مودَن ( سببی )
نمادَن ( ساده ) /نِمودن ( سببی )
پالادَن ( ساده ) . پالودَن ( سببی )
آمادن ( ساده ) /آمودن ( سببی )
افزادَن ( ساده ) ، افزودن ( سببی )
و. . . .
همین فراروند را می توان درباره یِ دیگر فعلهایِ انجامیده به " - ودَن" با بُنهایِ کُنونیِ پایان یافته به " - آی" پیش گرفت. برای نمونه:
آلادَن / آلودَن
سرادَن/سرودَن
و . . . .
بمانندِ نوواژگانی که در نکته 1 می توان ساخت، در اینجا نیز می توان دامنه یِ واژگانِ زبانِ پارسی را بیش از پیش گسترش داد و نوواژگانِ زیبایی را، چه ساده یا چه آمیغی ( =ترکیبی ) ، پدید آورد. بمانندِ " آلاد، سراد و. . . " .
نکته1:
پیوندِ ساختاریِ فعلهایِ یادشده با واژگانِ دارایِ پسوندِ " - ون، - ونه" :
نمونه ها:
افزودن /افزون، افزونه
... [مشاهده متن کامل]
پالودَن /پالون، پالونه
مودَن/مون، مونه
نِمودن /نِمون، نِمونه
آزمودن /آزمون
آمودَن /آمون
رهنمودن /رهنمون
و . . . .
با این فراروند میتوان نوواژگانِ زیبایی را از دیگر فعلهایِ انجامیده به " - ودَن" با بُنهایِ کُنونیِ پایان یافته به " آی - " ساخت. برای نمونه میتوان از واژگانِ " آلودَن/آلون، آلونه" و " سرودَن/سرون" و. . . بهره جُست و نوواژگانی را، چه ساده یا چه آمیغی ( =ترکیبی ) ، از آنها ساخت.
نکته 2:
فعلهایِ انجامیده به " - ودن" با بنهایِ کنونیِ پایان یافته به " - آی"، ریختهایِ سببی ( Kausativ ) هستند که رفتاری بمانندِ فعلهایِ ساده در گزاره ها ندارند. آنها بمانند ریختهایِ سببیِ فعلهایِ زبانِ آلمانی که دارایِ آوانشانهایِ زِبَرواکه ای ( umlaut ) هستند، می باشند و چنین ریختهایِ سببی ای نیز در زبانِ سانسکریت داریم. در کنارِ این دسته از فعلهایِ سببی، ما دسته ای دیگر، به یادگارِ زبانِ اوستایی، داریم که واکه ی " َ : a " به ریختِ " آ : ā " درمی آید؛ بمانندِ " گُذَردَن/گُذاردن" .
همچنین ما در زبانِ پارسیِ میانه دو پسوندِ کُناکی ( =فاعلی ) " - آک : āk - " و " - وک: uk - " داریم که
1 - پسوندِ " - آک:āk - " ریختِ کُناکی/سببیِ پسوندِ ساده یِ " - َ ک : ak - " می باشد و با فعلهایِ سببی ای که دچارِ آواگردانیِ " َ : a " به " آ : ā" می شوند، همانندی دارد.
2 - پسوندِ کُناکی " - وک" که با فعلهایِ سببیِ انجامیده به " - ودن : udan - " با بُنهایِ کُنونیِ پایان یافته به " - آی"، همانندی دارد.
ولی پرسش اینجاست که اگر فعلهایِ انجامیده به " - ودَن" که دارایِ بنهایِ کُنونیِ پایان یافته به " - آی" هستند، سببی ( Kausativ ) باشند، پس ریختهایِ "ساده" ی این فعلها چه هستند؟
این پرسش را می توان از برخی واژگانِ همچنان برجای مانده پاسخ داد.
ما در زبانِ پارسی واژگانِ زیر را داریم که به " - آد " می انجامند:
مودَن/ ماد، ماده ( از ریشه اوستاییِ " ما " )
نِمودن/نِماد
پالودن/پالاد
آمودن/آماد، آماده
افزودن/افزاد ( اف. زاد ) ( هرچند که کریستین بارتولومه واژه یِ " افزودَن" را از ریشه یِ دیگری دانسته که نادرست است )
و. . . .
این واژگانِ انجامیده به " - آد" بُنهایِ گذشته از فعلهایِ ساده ای هستند که مصدرِ آنها " - آدَن" است؛ پس داریم:
مادَن ( ساده ) /مودَن ( سببی )
نمادَن ( ساده ) /نِمودن ( سببی )
پالادَن ( ساده ) . پالودَن ( سببی )
آمادن ( ساده ) /آمودن ( سببی )
افزادَن ( ساده ) ، افزودن ( سببی )
و. . . .
همین فراروند را می توان درباره یِ دیگر فعلهایِ انجامیده به " - ودَن" با بُنهایِ کُنونیِ پایان یافته به " - آی" پیش گرفت. برای نمونه:
آلادَن / آلودَن
سرادَن/سرودَن
و . . . .
بمانندِ نوواژگانی که در نکته 1 می توان ساخت، در اینجا نیز می توان دامنه یِ واژگانِ زبانِ پارسی را بیش از پیش گسترش داد و نوواژگانِ زیبایی را، چه ساده یا چه آمیغی ( =ترکیبی ) ، پدید آورد. بمانندِ " آلاد، سراد و. . . " .
ما در زبانِ پارسی دو دسته از فعلهایی داریم که به " - ودن" می انجامند که این دو هیچ وابستگی ای به یکدیگر ندارند:
1 - فعلهایِ ساده یِ ناگذرایی که دارایِ بُنهایِ کُنونیِ انجامیده به " - َ و : av - " هستند؛ این دسته از فعلها به زبانِ اوستایی بازمیگردند، چراکه ریشه هایِ اوستاییِ آنها به " - َ و " می انجامند:
... [مشاهده متن کامل]
نمونه :
شودَن/شَو:šav . . . که در زبانِ پارسیِ نو این واژه را به ریخت " شُدَن/شَو - " داریم.
بودَن / بَو:bav . . . که در زبانِ پارسیِ نو این واژه را به ریختِ " بودَن / بُو - ، بَو - " داریم.
سودَن/سَو:sav. . . که در زبانِ پارسیِ نو واژه یِ " سود" را که بُن گذشته یِ " سودَن" است، بکار می بریم. ( فراموش نکنید که در زبانِ پهلوی فعل " سوتیدن" را داشته ایم، که چنانکه پیداست، به ریختِ نادرستی در این زبان آمده است، چراکه از بُن گذشته ( سود/سوت ) به همراهِ پسوندِ " - یدَن" ساخته شده است. بُن کنونیِ " سودن" ، برپایه آنچه در زبانِ اوستایی داریم، " سَو" می باشد.
واژه یِ دیگر " زود/زوت" می باشد که از ریشه اوستایی " گَو:gav" با بُن کنونیِ " java " است که در زبانهایِ آریایی به ریختِ " ژوتَ" و " ژوت" نیز باشندگی داشته است؛ پس اگر بخواهیم بُن کنونیِ واژه یِ " زود" را بیابیم، بسته به آواشناسی، واژه یِ " زَو:zav" پیشنهاد می شود ( به زیرواژه یِ "زود" در همین تارنما بروید و پیام مرا بخوانید ) . و واژگانِ دیگری همچون " دَویدن/دَو - " و. . . را نیز داریم که در این دسته از واژگان جای می گیرند.
نکته 1 : بُنهایِ کُنونیِ انجامیده به " - َ و:av" به ریختِ انجامیده به " - و : - u - " نیز می آیند؛ بمانند " شَو:šav" و " شو:šu " و. . . .
2 - فعلهایِ سببی ( Kausativ ) که بُنهایِ کُنونیِ انجامیده به " - آی" دارند:
نمونه ها:
آلودَن/آلای - ، پالودَن/پالای - و. . .
مودن/مای - ، نمودن/نمای - ، آزمودن/آزمای - ، آمودَن/آمای - و. . .
افزودن/افزای - و. . .
سرودن/سرای -
اندودن/اندای - ، زدودن/زدای - ، و. . .
1 - فعلهایِ ساده یِ ناگذرایی که دارایِ بُنهایِ کُنونیِ انجامیده به " - َ و : av - " هستند؛ این دسته از فعلها به زبانِ اوستایی بازمیگردند، چراکه ریشه هایِ اوستاییِ آنها به " - َ و " می انجامند:
... [مشاهده متن کامل]
نمونه :
شودَن/شَو:šav . . . که در زبانِ پارسیِ نو این واژه را به ریخت " شُدَن/شَو - " داریم.
بودَن / بَو:bav . . . که در زبانِ پارسیِ نو این واژه را به ریختِ " بودَن / بُو - ، بَو - " داریم.
سودَن/سَو:sav. . . که در زبانِ پارسیِ نو واژه یِ " سود" را که بُن گذشته یِ " سودَن" است، بکار می بریم. ( فراموش نکنید که در زبانِ پهلوی فعل " سوتیدن" را داشته ایم، که چنانکه پیداست، به ریختِ نادرستی در این زبان آمده است، چراکه از بُن گذشته ( سود/سوت ) به همراهِ پسوندِ " - یدَن" ساخته شده است. بُن کنونیِ " سودن" ، برپایه آنچه در زبانِ اوستایی داریم، " سَو" می باشد.
واژه یِ دیگر " زود/زوت" می باشد که از ریشه اوستایی " گَو:gav" با بُن کنونیِ " java " است که در زبانهایِ آریایی به ریختِ " ژوتَ" و " ژوت" نیز باشندگی داشته است؛ پس اگر بخواهیم بُن کنونیِ واژه یِ " زود" را بیابیم، بسته به آواشناسی، واژه یِ " زَو:zav" پیشنهاد می شود ( به زیرواژه یِ "زود" در همین تارنما بروید و پیام مرا بخوانید ) . و واژگانِ دیگری همچون " دَویدن/دَو - " و. . . را نیز داریم که در این دسته از واژگان جای می گیرند.
نکته 1 : بُنهایِ کُنونیِ انجامیده به " - َ و:av" به ریختِ انجامیده به " - و : - u - " نیز می آیند؛ بمانند " شَو:šav" و " شو:šu " و. . . .
2 - فعلهایِ سببی ( Kausativ ) که بُنهایِ کُنونیِ انجامیده به " - آی" دارند:
نمونه ها:
آلودَن/آلای - ، پالودَن/پالای - و. . .
مودن/مای - ، نمودن/نمای - ، آزمودن/آزمای - ، آمودَن/آمای - و. . .
افزودن/افزای - و. . .
سرودن/سرای -
اندودن/اندای - ، زدودن/زدای - ، و. . .
درباره " دودَن/دای - " :
ما در زبانِ پارسی واژگانی همچون " زدودن/زدای - ، اندودن/اَندای - " را داریم که یکمی دارایِ پیشوندِ " زُ" است که ریختِ نوترِ پیشوندِ " اوز" در زبانِ پارسیِ میانه و اوستایی می باشد و دومی دارایِ پیشوندِ " اَن" است. با جداسازیِ پیشوندها، آنچه می ماند، واژه یِ " دودن" با بُن کنونیِ " دای - " است.
... [مشاهده متن کامل]
پس داریم:
" دودَن" با بُن کنونیِ " دای - "
نکته: فراموش نکنید که واژه یِ " دودَن، دای - " در رَسته یِ واژگانی جای می گیرد که دارایِ نشانه یِ مصدریِ " - ودَن" با بُن کنونیِ انجامیده به " - آی" هستند:
نمونه: " آلودن/آلای - ، پالودن، پالای - " ، " مودَن، مای - " ، " نمودن/نمای - " ، " آزمودَن/آزمای - " ، " سُرودن/سرای - " ، " اَفزودن/افزای" و . . . .
شما در زبانِ اوستایی بُنهایِ کُنونیِ هیچ یک از ریشه هایِ واژگانِ بالا را به این ریخت، انجامیده به " - آی" ، نمی یابید. شما این رسته از واژگان را از زبانِ پارسیِ میانه به این سو می بینید. من باور دارم که این رسته از واژگان گونه هایی ویژه از ریختهایِ سببی ( Kausativ ) هستند که رفتاری بمانندِ فعلهایِ ساده در گزاره ندارند. این رسته از ریختهایِ سببی بمانندِ " ریختهایِ سببیِ زبانِ آلمانی" هستند، هرچند چنانکه روشن است، در زبانِ پارسی این ریختهایِ سببی اَرتومند ( =قانونمند ) هستند.
ما در زبانِ پارسی واژگانی همچون " زدودن/زدای - ، اندودن/اَندای - " را داریم که یکمی دارایِ پیشوندِ " زُ" است که ریختِ نوترِ پیشوندِ " اوز" در زبانِ پارسیِ میانه و اوستایی می باشد و دومی دارایِ پیشوندِ " اَن" است. با جداسازیِ پیشوندها، آنچه می ماند، واژه یِ " دودن" با بُن کنونیِ " دای - " است.
... [مشاهده متن کامل]
پس داریم:
" دودَن" با بُن کنونیِ " دای - "
نکته: فراموش نکنید که واژه یِ " دودَن، دای - " در رَسته یِ واژگانی جای می گیرد که دارایِ نشانه یِ مصدریِ " - ودَن" با بُن کنونیِ انجامیده به " - آی" هستند:
نمونه: " آلودن/آلای - ، پالودن، پالای - " ، " مودَن، مای - " ، " نمودن/نمای - " ، " آزمودَن/آزمای - " ، " سُرودن/سرای - " ، " اَفزودن/افزای" و . . . .
شما در زبانِ اوستایی بُنهایِ کُنونیِ هیچ یک از ریشه هایِ واژگانِ بالا را به این ریخت، انجامیده به " - آی" ، نمی یابید. شما این رسته از واژگان را از زبانِ پارسیِ میانه به این سو می بینید. من باور دارم که این رسته از واژگان گونه هایی ویژه از ریختهایِ سببی ( Kausativ ) هستند که رفتاری بمانندِ فعلهایِ ساده در گزاره ندارند. این رسته از ریختهایِ سببی بمانندِ " ریختهایِ سببیِ زبانِ آلمانی" هستند، هرچند چنانکه روشن است، در زبانِ پارسی این ریختهایِ سببی اَرتومند ( =قانونمند ) هستند.
اسطوره آلمانی
نرم کردن
تر کردن
نرم کردن
تر کردن
ودن کوهی که آن را کاکوتی خوانند . هدایت المتعلمن فی طب ص 262