ودعه

لغت نامه دهخدا

( ودعة ) ودعة. [ وَ ع َ ] ( ع اِ ) شبه سپید که از دریا برآرند و شکاف آن همچو شکاف خسته خرما باشد و به فارسی مورچه خوانند و به هندی کوری و جهت دفع چشم زخم بر گردن کودکان آویزند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). ج ، ودعات ، وَدَع. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به ودع شود.

ودعة. [ وَ دَ ع َ ] ( ع اِ )وَدعَة. ( منتهی الارب ). رجوع به وَدعَة و ودع شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس