وخواخ

لغت نامه دهخدا

وخواخ. [ وَخ ْ ]( ع ص ) فروهشته شکم فراخ پوست سست و کسلمند نامرد یا آنکه خواهش زنان ندارد. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). فربه که می لرزد گوشت او. ( مهذب الاسماء ). ضعیف و سست وفروهشته شکم که پوست شکم وی فراخ باشد و عنین و آنکه میل به زن ندارد و کسلمند و بی حال. ( منتهی الارب ).
|| خرمای نرم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس