وخشور نهاد

لغت نامه دهخدا

وخشورنهاد. [ وَ ن ِ / ن َ ] ( اِ مرکب ) وخشورپند. ( برهان ) . وخشوربند. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). شریعت که پیغمبران قرار داده باشند. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به وَخشوربند و وخشورپند شود.

فرهنگ فارسی

وخشور پند . وخشور بند

پیشنهاد کاربران

پارسی باستان: وخشا
وخشا به چَم ( درخشان )
رود ( وخش ) نامی که بر روی رود ( آمو دریا ) بوده، بدلیل درخشندگی آب آن رود ( به تاربرگ وخش، رود وخش بروید )
وخشوَر، ( وخش ) به چَم درخشان ( وَر ) به چَم دارندگی، که میشود در برگرفتن درخشش، روشنایی، روشنگر، درخشانگر
...
[مشاهده متن کامل]

وخشوَر نهادن ، به چَم نهادن درخشانگر ، نهادن روشنگر
پیامبران، پیام آوران ( روشنگران ) هستند
به پیامبران ( وخشور ) نیز میگفتند
وخشور نهادن، نهادینه کردن چیزهایی از سوی وخشور ( پیامبر ) .

بپرس