وخشور نهاد
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پارسی باستان: وخشا
وخشا به چَم ( درخشان )
رود ( وخش ) نامی که بر روی رود ( آمو دریا ) بوده، بدلیل درخشندگی آب آن رود ( به تاربرگ وخش، رود وخش بروید )
وخشوَر، ( وخش ) به چَم درخشان ( وَر ) به چَم دارندگی، که میشود در برگرفتن درخشش، روشنایی، روشنگر، درخشانگر
... [مشاهده متن کامل]
وخشوَر نهادن ، به چَم نهادن درخشانگر ، نهادن روشنگر
پیامبران، پیام آوران ( روشنگران ) هستند
به پیامبران ( وخشور ) نیز میگفتند
وخشور نهادن، نهادینه کردن چیزهایی از سوی وخشور ( پیامبر ) .
وخشا به چَم ( درخشان )
رود ( وخش ) نامی که بر روی رود ( آمو دریا ) بوده، بدلیل درخشندگی آب آن رود ( به تاربرگ وخش، رود وخش بروید )
وخشوَر، ( وخش ) به چَم درخشان ( وَر ) به چَم دارندگی، که میشود در برگرفتن درخشش، روشنایی، روشنگر، درخشانگر
... [مشاهده متن کامل]
وخشوَر نهادن ، به چَم نهادن درخشانگر ، نهادن روشنگر
پیامبران، پیام آوران ( روشنگران ) هستند
به پیامبران ( وخشور ) نیز میگفتند
وخشور نهادن، نهادینه کردن چیزهایی از سوی وخشور ( پیامبر ) .