وحشی بافقی
لغت نامه دهخدا
این غزل از اوست :
لاله اش از سیلیت نیلوفری شد آه آه
ای معلم شرم از آن رویت نشد رویت سیاه
ای معلم ، ای خداناترس ، ای بیدادگر
من گرفتم دارد اوهمسنگ حسن خود گناه
کرد رویت صد نگاه جان فزا از بهر عذر
خونبهای صد هزاران چون تو ناکس هر نگاه
باد دستت خشک همچون خامه آن ماهرو
باد رخسارت سیه چون مشق آن تابنده ماه
جان من معذور فرما، من نبودم باخبر
زندگی را ورنه من میساختم بر وی تباه
این زمان هم غم مخور دارم برای کشتنش
همچو وحشی تیر آه جان گداز عمرکاه.
رجوع به دیوان وحشی بافقی چ حسین نخعی شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
لیدیباگ:لیدی به معنای خانم، باگ به معنای کفشدوزک، یک ابرقهرمان خیالی و کارتونی بوده