وحال

لغت نامه دهخدا

وحال. [ وَ ] ( از ع ، اِ ) لجن و گل سیاه و گل تنک. ( ناظم الاطباء ). رجوع به وحل شود.

فرهنگ فارسی

ماخوذ از تازی لجن و گل سیاه و گل تنک

پیشنهاد کاربران

بپرس